سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 0
کل بازدید : 110418
کل یادداشتها ها : 137
خبر مایه


طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

فصل دوم: ترکیب انسان از جسم و نفس

اگر خواهى خود را بشناسى، بدان که: هر کسى را از دو چیز آفریده‏اند: یکى این بدن‏ظاهر، که آن را تن گویند، و مرکب است از: گوشت و پوست و استخوان و رگ و پى وغیر اینها.و آن از جنس مخلوقات همین عالم محسوس است، که عالم جسمانیات‏است.و اصل آن مرکب از عناصر چهارگانه است که «خاک، آب، باد و آتش‏» است، وآن را به همین چشم ظاهرى مى‏توان دید.

و یکى دیگر «نفس‏» است که آن را روح و جان و عقل و دل نیز گویند، و آن‏جوهرى است «مجرد» (10) از عالم ملکوت، و گوهرى ست‏بس عزیز از جنس فرشتگان و «عقول قادسیه‏» ، (11) و درى است‏بس گرانمایه از سنخ مجردات، که خداى - تعالى - به‏جهت مصالحى چند - که شمه‏اى از آن مذکور خواهد شد - به قدرت کامله خود ربطى‏میان آن و این بدن ظاهرى قرار داده و او را مقید به قید علاقه این بدن و محبوس درزندان تن نموده، تا وقتى معین و اجلى موعود، که قطع علاقه نفس از بدن مى‏شودرجوع به عالم خود مى‏کند.

و این نفس را به چشم ظاهر نتوان دید بلکه دیده نمى‏شود مگر به بصیرت باطنیه.وهر گاه حدیث نفس یا روح، یا جان، یا دل، یا عقل مذکور شد همین جزء اراده مى‏شود،بلکه هرگاه انسان و آدم نیز گفته شود، به غیر از این، چیز دیگر مراد نیست، زیرا - چنانکه مذکور خواهد شد - حقیقت انسان و آدمى همین است.

پس بدن، آلتى است از نفس که باید به آن حالت‏به امورى چند که مامور است قیام‏نماید.

و بدان که: شناختن حقیقت «بدن‏» ، امرى است‏سهل و آسان، زیرا دانستى که آن ازجنس مادیات است و شناخت‏حقایق مادیات، چندان صعوبتى ندارد.و اما «نفس‏» ، چون که از جنس مجردات است‏به حقیقت او رسیدن و او را به کنه، شناختن در این‏عالم میسر نیست، - رو مجرد شو مجرد را ببین - و از این جهت‏بود که بعد از آنکه‏حضرت رسول - صلى الله علیه و آله و سلم - شرح حقیقت او را خواستند حضرت بیان‏نفرمود، خطاب رسید که:

«و یسئلونک عن الروح قل الروح من امر ربى‏» (12)

یعنى: «از تو از حقیقت روح سئوال‏مى‏کنند، بگو که «روح‏» از امور پروردگار است و از عالم امر (13) است‏» .

و بیش از این رخصت نیافت که بیان کند.

بلى هر گاه نفس انسانى خود را کامل نموده باشد، بعد از قطع علاقه از بدن و حصول تجرد از براى آن مى‏تواند شد که آن را بشناسد.بلکه هر گاه در این عالم نیز کسى نفس‏خود را کامل نموده باشد و بخواهد به سر حد کمال برساند و علاقه او از بدن کم شود،دور نیست که تواند فى الجمله معرفت‏به نفس بهم رساند


  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ