بسمه تعالى
«ملا احمد نراقى» ، فرزند مرحوم «حاج ملا مهدى نراقى» ، در سال 1185 هجرى قمرى (1) مطابق با 1150 شمسى در نراق (2) متولد شد.
او از فحول علماى دین، و اکابر مجتهدین شیعه مىباشد، که در علم فقه، اصول،حدیث، رجال، نجوم، ریاضى، معقول و منقول، ادبیات و شعر تبحر داشته و علاوه بر علوممتداول عقلى و نقلى در بسیارى از علوم دیگر مهارتى بسزا داشته (3) ملا احمد نراقى فردى زاهد، متقى، و در اوصاف حمیده و اخلاق فاضله زبانزد خاصو عام بوده و در فخر و فضل او همین بس که استاد خاتم الفقها مرحوم «شیخ مرتضىانصارى» - اعلى الله مقامه الشریف - بوده است.
صاحب «روضات الجنات» او را اینچنین ستوده:
«...او دریایى مواج، بحرى متلاطم، استادى ماهر، استوانه اکابر، ادیبى شاعر، و فقیهى برازنده، از بزرگان دین و عظماى مجتهدین به شمار مىآمد.از دانش پر، و از کودکى صدفى مملو از در بود.
نراقى مجتهدى جامع بود و از اکثر علوم، بویژه اصول، فقه، ریاضى و نجوم بهره کامل و کافى داشت..» . (4)
مرحوم نراقى از علماى طراز اول قرن سیزده هجرى و سر آمد آنان بوده، و در عینداشتن ریاست و شهرت، در توجه به احوال اشخاص ناتوان و بىبضاعتبسیار کوشا بودهو با شفقت و ملاطفت همواره ملجا مراجعات بوده.
تلاش بىوقفه او در تحصیل علم و کمالات، و اخلاق وارسته او در ارشاد و هدایت، و اهتمام او به نگهدارى از طلاب و اداره زندگى آنها نقشى بسزا در پیشرفت مذهب داشته.
آثار گرانبهاى علمى او در زمینههاى گوناگون، نشانه جامعیت اوست.و ویژگى دیگراو در پدیدآوردن این اثرهاى ارزنده، پیروى و متابعت او از پدرش مىباشد، زیرا با تلاشاو تصانیف پدرش به دنیاى علمى معرفى شد.
پدرش مرحوم ملا مهدى نراقى در فقه کتاب «معتمد الشیعه» را تالیف نمود و او کتاب «مستند الشیعه» را.پدر کتاب «مشکلات العلوم» را در فنون مختلف به رشته تحریردر آورد، و پسر کتاب «خزائن» را در تکمیل آن.پدر در علم اخلاق کتاب شریف «جامعالسعادات» را بنگاشت، و پسر کتاب «معراج السعادة» را.او همچنین بسیارى از آثارمرحوم پدر را شرح نموده و بدین وسیله همواره نام و یاد او را در خاطرهها زنده نگهداشت، و به ادعاى بسیارى باعثشهرت پدر گردید.
تالیفات مرحوم نراقى، هم در زمان خودش و هم پس از او مورد عنایت و مراجعه علمابوده، به طورى که فقیه بزرگ شیعه مرحوم «سید کاظم یزدى» صاحب «عروه» - رضوان الله تعالى علیه - همیشه سه کتاب مهم فقهى در نزدش عزیز و مورد مراجعهبوده که یکى از آنها مستند مرحوم نراقى است (5) مرحوم نراقى از روحى لطیف و ذوقى سرشار برخوردار بوده، و اشعار عرفانى و اخلاقىبسیارى سروده که حاوى مضامین توحیدى است و در دو دیوان به نام او جمعآورى شده.
یکى «دیوان اشعار» و دیگرى دیوان مثنویات او که به نام «طاقدیس» مشهور است و بارهادر ایران چاپ شده.
کتاب طاقدیس که به سبک و روش مثنوى ملاى رومى است، شامل قصصو داستانهاى اخلاقى و تربیتى است که با نظمى شیوا و دلنشین به رشته تحریر در آمده.او دراشعارش به صفایى تخلص مىکرده.از اشعار نغز اوست:
ساقى به یاد یار بده ساغرى ز مى از آن گنه چه باک که باشد به یاد وى
من ژنده پوش یارم و دارم به جان او ننگ از قباى قیصر و عار از کلاه کى
تا کى دلا به مدرسه طامات طرهات بشنو حدیثیار دو روزى ز ناى نى
واعظ مگو حدیثبهشت و قصور و حور ماتوسن هوا و هوس کردهایم پى
ما عندلیب گلشن قدسیم باغ ما ایمن بود زباد خزان و هواى دى
زاهد برو چه طعنه مستى زنى که هست مست از خیال دوست صفایى نه مست مى (6)
یا رب ز بخت ماست که شد ناله بىاثر یا هرگز آه و ناله و زارى اثر نداشت
زان بى نشان ز هر که نشان جستم اى عجب دیدم چو من ز هیچ نشانى خبر نداشت
گفتم علاج غم به دعاى سحر کنم غافل از اینکه تیره شب ما سحر نداشت
دردا که دوش طاعتسى سال خویش را دادم به مىفروش به یک جرعه برنداشت
دنیا و آخرت همه دادم به عشق و بس شادم که این معامله یک جو ضرر نداشت
گر ترک عشق کرد صفایى عجب مدار بیچاره تاب محنت از این بیشتر نداشت (7)
اى خدا خواهم برون از هر دو عالم عالمى تا ز رنج جسم و جان آنجا برآسایم دمى
این خمار کهنه ما را کجا باشد علاج از سبو یا خم دریغا گر ز مى بودى یمى
زخم دل را مرهمى جستم طبیبى دید و گفت زخم شست قاتلى هست این ندارد مرهمى
آدمى زادى که مىگویند، اگر این مردمند اى خوشا جایى که در آنجا نباشد آدمى (8)