آخر مرحله در تحریم خمر و میسرو سخن کوتاه اینکه : ((هیچ شکى نیست در اینکه آیه مورد بحث دلالت بر تحریم دارد)).
آنگاه دو آیه سوره مائده نازل شد، و فرمود: ((یا ایها الذین آمنوا انما الخمر و المیسر و الانصاب و الازلام رجس من عمل الشیطان ، فاجتنبوه لعلکم تفلحون انما یرید الشیطان ان یوقع بینکم العداوه و البغضاء فى الخمر و المیسر، و یصدکم عن ذکر الله و عن الصلوة ، فهل انتم منتهون )).
از ذیل این دو آیه بر مى آید که مسلمانان بعد از شنیدن آیه سوره بقره هنوز از مى گسارى دست بردار نبودند، و به کلى آن را ترک نکرده بودند، تا این دو آیه نازل شد، و در آ خرش فرمود حالا دیگر دست بر مى دارید یا خیر؟.
همه آنچه گفته شد درباره شراب بود.
و اما میسر: مفاسد اجتماعى آن و اینکه مایه فرو ریختن پایه هاى زندگى است امرى است که هر کسى آن را به چشم خود مى بیند، و نیاز به بیان ندارد، و ان شاء الله به زودى در سوره مائده متعرض آن خواهیم شد.
شرح بقیه مفردات آیه شریفه یسئلونک عن الخمر و المسیر قل فیهما اثم کبیر...
اینجا گفتگوى ما در شراب و قمار پایان یافت ، حال به بحثى که درباره کلمات آیه داشتیم برگردیم ، ((قل فیهما اثم کبیر، و منافع للناس )) معناى کلمه اثم را گفتیم ، اما کلمه (کبیر) صفت مشبه از کبر است ، و کبر در حجم ها به منزله کثرت است در اعداد، و مقابل کبر صغر است ، همچنانکه در مقابل کثرت قلت است ، پس کبر و صغر دو وصف نسبى هستند، به این معنا که جسم و یا حجمى معین ، نسبت به حجمى دیگر کوچک تر از حجم کبیر، ونسبت به حجمى سوم بزرگتر از حجم صغیر است ، و اگر این مقایسه و نسبت نبود هیچ چیز نه کبیر بود و نه صغیر، همچنانکه هیچ عددى نه بسیار بود و نه اندک .
و این معنا به نظر نزدیک مى رسد که اولین بارى که بشر متوجه معناى کبر شده در حجم ها بوده ، چون حجم یک کمیت متصل در جسمانیت است ، آنگاه از حجم و صورت آن منتقل به معناى شده ،
ترجمه تفسیر المیزان جلد 2 صفحه 294
به عنوان گسترش دادن معناى کلمه ، کبر و صغر معانى را هم با این دو کلمه توصیف کردند، (مثلا گفتند فلان عمل جرمى بزرگ ، و یا خطائى بزرگ و یا احسانى کوچک است ) خداى تعالى هم فرموده : (انها لاحدى الکبر، آن عمل یکى از بزرگ ها است ).
و نیز فرموده :
((کبرت کلمه تخرج من افواههم
)) و نیز فرموده :
((کبر على المشرکین ما تدعوهم الیه
)).
و اما کلمه (عظم ) همان معناى کبر را مى دهد، با این تفاوت که عظم ظاهرا از عظم (استخوان ) گرفته شده ، که یکى از اجزاى بدن هر حیوان استخواندارى است ، چون معیار در بزرگى جثه هر حیوانى درشتى است خوانهاى او است ، که در داخل بدن او بهم پیوسته است ، آنگاه هر چیز بزرگ و درشتى را هم به عنوان استعاره عظیم خواندند، و بعد از کثرت استعمال معناى اصلى کلمه شد و مانند سایر مواد اصلى و مشتقات هم از آن اشتقاق یافت .
و کلمه (نفع ) مخالف کلمه (ضرر) است و این دو کلمه بر امورى اطلاق مى شود که یا محبوب و مطلوب دیگران است ، و یا مکروه ، همچنانکه دو کلمه خیر و شر اطلاق مى شود بر امورى که یا مطلوب براى خودش است ، و یا مکروه براى خودش ، (دواى نافع است براى مریض ، و سم مضر است براى انسان ، ولى چیزى که خیر و یا شر است براى خودش خیر و یا شر است )، و مراد از منافع
شراب و قمار، منافعى است که در خرید و فروش و یا ساختن آن ، و یا در سرگرمى با آن است ، و چون در ذیل آیه ، اثم با منافع آن دو مقایسه شد، و فرمود اثم آن دو اکبر است لذا جهت کثرت منافع را الغا کرد، و فرمود: (نفعهما) براى اینکه عدد در کبر دخالتى ندارد.