سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 46
بازدید دیروز : 2
کل بازدید : 110850
کل یادداشتها ها : 137
خبر مایه


سوال :چرا افراد زیادی که در غدیر بودند معنای (من کنت مولاه ) را نفهمیدند؟

------------------------------------------

پاسخ :1- هیچ کس ادعا نکرده است جمعیتی که در غدیر خم بودند مفهوم - من کنت مولاه فهذا علی مولاه - را نفهمیده اند. بلکه با این مطلب می خواهند در اذهان شبهه ای ایجاد کنند. تا در نتیجه , تحریف معنوی در معنای مولا, ایجاد شود. جمله (من کنت مولاه فهذا علی مولا) را پیامبر اسلام وقتی فرمودند که ابتدائ از مردم اقرار گرفتند که ((الست اولی بکم من انفسکم )) آیا من از خود شما نسبت به شما اولی نیستم ؟ و مردم پاسخ گفتند, بلی یا رسول الله . بدین طریق ولایت خود را به علی (ع ) تفویض فرمودند. و در سال دهم هجری یعنی سال آخر حیات پیامبر وقتی که خداوند رسول خود را مائمور کرده تا پیام مهمی را به مردم ابلاغ کند, (یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک فان لم تفعل فما بلغت رسالته ...), ای پیامبر آنچه را که پروردگار تو بر تو نازل کرده به مردم ابلاغ کن اگر چنین نکردی گویا رسالت او را ابلاغ نکرده ای ), (مائده , آیه 67) که عده ای زیادی از مفسرین نزول این آیه را درباره ماجرای غدیر می دانند, (الغدیر, ج 1 و 2) کما این که عده زیادی از آنها نیز آیه اکمال دین را درباره ابلاغ ولایت علی برای مردم ذکر کرده اند, (تفسیر الدر المنثور, ج 2, جلال الدین سیوطی ). بر طبق آنچه اخبار تاریخی نقل می کند این امر مهمی که اگر ابلاغ نشود اساسا" رسالت پیامبر ابلاغ نشده چیزی جز رهبری و ولایت نیست , زیرا این رهبری است که دین را حفظ می کند, نه صرف دوست داشتن علی (ع ), هر چند که محبت و دوست داشتن ملازم با آن است . و از طرفی بیعت مردم در همان روز غدیر با علی (ع ) نشانگر آن است که آنها مفهوم مولا, را فهمیده بودند, تا آنجا که ابوبکر و عمر به علی (ع ) ضمن تبریک عرض کردند. ((هنبا" لک یا ابن ابی طالب اصبحت مولانا و مولی کل موئمن ج و مومن²ج, این مقام برای تو فرخنده و گوار باد ای علی بن ابیطالب تو از این پس مولای ما و مولای هر فرد و زن با ایمان خواهی بود)) و خود عمر اولین کسی بوده است که به علی (ع ) در غدیر خم تبریک خلافت و ولایت گفت , (الغدیر, روایات غدیر). فخر الدین رازی که از مفسرین بزرگ اهل سنت است در تفسیر کبیر خود در ضمن تفسیر آیه 67 سوره مائده , (یا ایها الرسول ...) به آن اشاره کرده است . و احمد بن حنبل در مسندش آنرا از برائ بن عاذب روایت می کند. 1- مسند احمد, ج 5, ص 358 و 356 و 347 2- الدر المنثور, ج 5, ص 182 3- صححیح ترمذی , ج 13, ص 164 و اگر مقصود پیامبر از این کنگره عظیم غدیر صرف اعلام دوستی علی بود, پس چرا می ترسید و وحشت داشت , و وحشت پیامبر از این اعلام آشکار است بخصوص اصرار خداوند بر ابلاغ و تهدید پیامبر بر اینکه اگر اعلام نکری اصلا" رسالت خود را ابلاغ نکرده ای نشانگر خوف پیامبر است لذا بدنبال آیه 67 سوره مائده آمده است , ((و الله یعصمک من الناس ; خداوند تو از دست مردم محافظت می کند)) منظور از این مردم منافقین و فرصت طلبانی بودند که به پیامبر گرویده بودند و پیامبر هم از آنها وحشت داشت . اینان کسانی بودند که وقتی پیامبر کاغذ و دواتی خواست چیزی بنویسد تا امت گمراه نشوند پیامبر اسلام را متهم به هذیان گویی کردند و اعلام کردند - حسبنا کتاب الله - و اینان کسانی می باشند که زیر بار فرماندهی اساقه بن زید نمی رفتند, علی رغم اصرار رسول خدا مبنی بر حرکت لشکر, جوانی اسامه را بهانه می کردند و مترصد رحلت پیامبر بودند تا علت نرفتن به جنگ را معنا کنند و آن غیر از تصاحب خلافت نبود و سقیفه را بوجود آوردند و این در حالی بود که جنازه پیامبر هنوز دفن نشده بود. بنابراین همه حاضرین در غدیر خم معنا و مفهوم - مولا - را فهمیده بوده اند, و اگر فرض را بر این بگذاریم که عده ای نفهمیده بودند, اما معنا و مفهوم درست مولاد برای بزرگان آنروز خصوصا" برای عمر و ابوبکر روشن بود چون اولین کسانی بوده اند که این امارت و مقام را بر علی بن ابیطالب تبریک گفته اند. و نکته دیگر اینکه تمام حاضرین در غدیر خم اهل مدینه نبودند که در حمایت از علی بن ابیطالب مفهوم درست (مولائ) را از پیامبر نقل کنند, و از طرفی اگر همه حاضرین غدیر خم را اهل مدینه فرض کنیم با توجه به جو حاکم بر مدینه که مملو از ارعاب و تهدید بود چه کسی جرائت می کرد لب بجنباند, در شرایطی که به دختر پیامبر با آنهمه سفارش و منزلت توهین و جسارت می شود وضعیت دیگران مشخص است و می شود گفت برای حبس نفس ها با این کارها زهر چشمی از امت اسلام گرفتند. 2: ولایت و خلافت امیرالموئمنین علی (ع ) تنها به ماجرای غدیر خم محدود نیست , و در جمله (من کنت مولاه فهذا علی مولاه ) ختم نمی شود. در واقعه انذار عشیره و اقربین نیز پیامبر اسلام (ص ) صراحتا" وزیر و خلیفه بودن علی (ع ) بیان فرموده است , (و انذر عشیرتک الاقربین , سوره شعرائ آیه 214). داستانی که پیامبر اسلام اقوام خود را فراخواند و آنها را دعوت به پذیرش اسلام نمود و در آن جمع اعلام کرد هر کس از میان آن جمع رسالت او را بپذیرد جانشین او خواهد بود در آن مجلس با اینکه سه دفعه پیامبر این مطلب را گوشزد کرد هیچکس جز علی بن ابیطالب دعوت او را نپذیرفت و لذا پیامبر صریحا" او را به جانشینی خود منصوب کردند و فرمودند: (ان هذا (علی ) اخی و وصی و خلیفتی فیکم ما سمعوا له و اطیعوا). تفسیر طبری , ج 19, ص 68 تفسیر بیضاوی , ج 4, ص 96 الکامل فی التاریخ , ج 2, ص 42 و 41 تاریخ یعقوبی , ج 1, ص 384 و 382 3- غیر از این دو حادثه صریح , جملاتی که پیامبر اسلام (ص ) در فضائل علی (ع ) فرموده اند به تک تک قادرند که مسئله امامت و خلافت او را و یا حداقل لیاقت او را به بهترین شکل ثابت کند. علی (ع ) از طرف پیامبر اسلام باب علم مدینه العلم خوانده شده است ; و درباره او حدیث منزلت از پیامبر وارد شده است . ((اما ترضی یا علی ان تکون منی بمنزله هارون من موسی )) ]و این حدیث از درجه اعتبار و ارزش و آلایی برخوردار است آن چنان که هیچ یک از احادیث اسلامی و حتی احادیث فضایل را نمی توان از جهت سند و دلالت با ویژگیهای حدیث منزلت مقایسه نمود, این حدیث را تعداد شصت و چند نفر از صحابه درجه اول پیامبر و بیش از پنجاه نفر از تابعین روایت نموده اند, و تعدادی بالغ بر پانصد نفر از بزرگان حفاظ حدیث و حدیث شناسان و مفسران و فقیهان و عقیده شناسان و تاریخ نویسان - همه از اهل تسنن - حدیث منزلت را به عنوان علی (ع ) در مصادر حدیثی تاریخی , کلامی , فقهی , رجالی , و ادبی خود آورده اند و...))[, (نقل از کتاب حق با علی است , ص 102, مهدی فقیه ایمانی ). خدای سبحان در ماجرای درخواست حضرت موسی وزارت را برای برادرش هارون می فرماید: ((و اجعل لی وزیرا" من اهلی , هارون اخی , اشدد به ارزی , و اشرکه فی امری )), (سوره طه , آیه 29) با تحلیل روی کلمه ((وزیرا")) که در قرآن آمده و کلمه ((یوازرنی )) که در انذار عشیره و اقربین از زبان پیامبر صادر شده است می توان فهمید, که مسئله وزیر بودن هارون بر موسی و منزلت علی (ع ) بر پیامبر اسلام همانند هارون بر موسی , مسئله خلافت و پذیرش و مسئولیت سنگین و وزارت است و شرکت در امر رسالت می باشد و این با امامت و رهبری تحقق می یابد. 4- اگر تمامی نصوص قرآنی و فضائل منقول در سنت نبوی , در عظمت علی (ع ) را کنار بگذاریم . برای اثبات عظمت علی (ع ) و برتری او نسبت به تمام صحابه در تمام ابعاد شخصیتی , کافی است به کتاب نهج البلاغه نظر بیافکنیم هر صاحب عقلی به افضلیت و بزرگواری و لیاقت علی (ع ) در امر رهبری پیش از همه صحابه و خلفائ اعتراف خواهد کرد. برای آشنائی بیشتر ر.ک : 1- روایت دریا, محمد محمدیان , نشر کانون اندیشه جوان . 2- حق با علی است , مهدی فقیه ایمانی , نشر دفتر تبلیغات اسلامی قم .

 






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ